یافتن حیات در زیر لایه ی موقعیت های زندگی
16
بهمن

من متوجه نمی شوم  چگونه می توانم همین حالا آزاد باشم .آنطور که در حال حاضر اوضاع پیش می رود، من از زندگی خود بسیار ناراضی هستم. این یک واقعیت است و اگر بخواهم خود را قانع کنم  همه چیز خوب است. در حالیکه اینطور نیست. تنها خودم را فریب داده ام. برای من لحظه ی حال بسیار ناخوشایند است و به هیچ وجه رهایی بخش نیست. آنچه که  باعث می شود ادامه دهیم امید یا امکان بهبودی در آینده است.

شما گمان می کنید تمام  توجهتان در زمان حاضر است اما واقعیت این است که در زمان غرق شده اید. شما نمی توانید در آن واحد هم کاملا در لحظه باشید و هم ناشاد. چیزی که از آن به عنوان «زندگی تان» یاد می کنید بیشتر «موقعیتی در زندگی» است نه خود آن. این همان زمان روانشناختی است: گذشته و آینده و موارد خاصی در گذشته، ان طور که شما می خواستید پیش نرفتید و هنوز هم نسبت به آنچه که در گذشته رخ داده است نوعی حس مقاومت دارید و حالا هم به آنچه که هست مقاومت نشان می دهید. امید چیزی است که شما را به جلو می راند. اما این امید شما را متمرکز بر آینده نگه می دارد و این تمرکز باعث انکار حال و در نتیجه عدم رضایت و سعادت می شود.

بله این درست است، موقعیت کنونی زندگی من نتیجه چیزهایی است که در گذشته اتفاق افتاده، اما هنوز هم وضعیت کنونی مرا شکل می دهد و من در آن گیر افتاده ام  و این امر مرا ناراحت می کند.

تفاوت این دو در چیست ؟

موقعیت زندگی شما در زمان وجود دارد، اما زندگی در حال است.

موقعیت زندگی شما ساختاری ذهنی دارد، اما زندگی شما حقیقی است.

آن «دروازه ی باریکی که به زندگی منتهی می شود» را پیدا کنید. نام آن حال است. زندگی تان را به حال محدود کنید. وضعیت زندگی شما ممکن است پر از مشکلات باشد. این چیزی است که اغلب موقعیت های  زندگی شامل آن می شوند. اما  به این نکته توجه کنید که آیا در همین لحظه مشکلی دارید یا خیر. منظور فردا یا ۱۰ دقیقه بعد نیست. بلکه هیمن حالاست.

آیا همین حالا مشکلی دارید؟

زمانی که پر از مشکل باشید. هیچ جایی برای ورود چیزهای جدید باقی نمی ماند،  هیچ جایی برای راه حل باقی نمی ماند. در نتیجه هر وقت که می توانید، کمی فضا ایجاد کنید تا به این شکل زندگی را ورای موقعیت زندگی تان ببینید.

از حواستان به طور کامل بهره ببرید، همانجایی که هستید، باشید.  به پیرامون تان  نگاه کنید.فقط نگاه کنید. تفسیری در کار نباشد. نور، شکل ها، رنگ ها، بافت ها، … را ببینید. از حضوری آرام و بی سخن که در همه چیز است، آگاه باشید. به صداها گوش بدهید. اما آنها را قضاوت نکنید. به سکوت نهفته در ماورای صدا گوش بدهید.چیزی را لمس کنید. هرچیزی که می خواهد باشد و هستی آن را احساس و ادراک کنید.

ریتم تنفستان را مشاهده کنید، هوایی که بیرون و داخل می رود را لمس کنید. انرژی حیات موجود در بدنتان را احساس کنید. به همه چیز اجازه دهید که باشند، درون و بیرون «بودن» را بپذیرید.

عمیقا به ژرفای حال گام بگذارید.

به این شکل دنیای کر کننده ی انتزاعات فکری یا همان زمان را پشت سر می گذارید. شما از ذهن دیوانه ای که انرژی حیات شما را می رباید بیرون می آیید. همان ذهنی که به آرامی در حال مسموم کردن و نابودی زمین است. شما از خواب زمان بدور شده و به واقعیت می پیوندید.

کتاب قدرت حال

نویسنده اکهارت تله

۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله
برچسب ها:
نظرات
مطلع شدن از
guest
0 نظرات
oldest
newest most voted
Inline Feedbacks
View all comments
0
Would love your thoughts, please comment.x