آذر
خودشناسی یعنی شناختن استعدادها، گرایشها، بینشها، سرمایه ها، امانتها و ودیعه هایی که خدای متعال در اختیار انسان گذاشته است. اما واقعا خودشناسی چیست؟ خودشناسی چگونه حاصل می شود؟
خودشناسی از جمله مفاهیمی است که برای تمامی انسان ها در مراحل مختلف رشدی مطرح می شود. اغلب افراد گمان دارند که از خود یک شناخت کامل دارند. اما زمانی که از آن ها درباره اهداف، ارزش های زندگی شان و دیگر مسائل پرسیده می شود، به خود نیز نمی توانند پاسخی مناسب دهند. باورها، علایق، احساسات، نیازها و بسیاری از چیزهای دیگر در طول زندگی تغییر می کند. اما آیا این تغییرات همیشه باعث شادکامی و رشد افراد می شود؟ چگونه می توانیم مسیر زندگی خود را به سمت ترقی و پیشرفت و رسیدن به خوشحالی پیش ببرم؟
خودشناسی یعنی تلاش انسان برای یافتن بهترین مسیر زندگی، تلاشی که عوامل ارثی و محیطی در آن تاثیرگذار هستند. همه افراد به دنبال رسیدن به سعادت و کمال هستند، اما خودشناسی به افراد کمک می کند تا جست و جو را به شکلی سنجیده و آگاهانه دنبال کنند. شناخت خود یعنی شناختن قدرت ها و ضعف ها، علایق و ترس ها، خواسته ها و آرزوها که در نهایت به شناخت هدف در زندگی منجر می شود. از طرفی خودشناسی به ما کمک می کند تمام الگوهای فکری مخرب و عادتهای ناسالم خود را بشناسیم و آن ها را اصلاح کنیم. با تقویت این مهارت، میتوانید در زندگی تصمیمات بهتری بگیرید و درموقعیتهای گوناگون، واکنشهای رفتاری عاقلانهتری نشان دهید.
جالب اینجاست که ما درباره خودمان هم براساس این ارزش ها قضاوت می کنیم و نسبت به خود احساس غرور و رضایت یا برعکس احساس سرافکندگی یا سرزنش می کنیم. روشن است که احساسات ما نقش بزرگی در سلامت روان و روحی ما بازی می کند. طرز فکر انسان، مهم ترین عامل ارادی تعیین کننده در سرنوشت اوست. انسان خودشناس، فردی آگاه است که خود را از بند تعصبات و تحمیل های محیطی آزاد می کند و مسیری آگاهانه را برای زندگی خود انتخاب می کند. بی شک چنین انسانی در سطح اجتماع نیز با روشن بینی و شناخت صحیح از رفتارهای خویش به انتخاب هایی خردمندانه و دوراندیشانه دست می زند.
خودشناسی چه کمکی به ما میکند ؟
خودشناسی یکی از بزرگترین کمکهایش به انسان این است که گیرو بندههای درون ما را شناسایی میکند اینکه کجاها ترمز داریم کجاها خودمان مانع پیشرفت خودمان هستیم دستهای نامریی که جلوی حرکت ما را گرفته کجاهاست و اینکه چگونه میتوانیم از این دستهای نامریی نجات یابیم.
چرا باید در زندگیمان خودشناسی داشته باشیم ؟
اگر وارد حیطه خودشناسی و خودآگاهی شویم وارد اقیانوس بزرگی میشویم که هرچه جلوتر برویم میل و اشتیاق مان نسبت به خودمان و شناخت جنبه های مختلف شخصیتیمان بیشتر میشود اگر واقعا خودشناسی را از مسیر درست و علمیش پیش ببریم پس از مدتی حس میکنیم عزت نفس و خودپذیری ما نسبت به انواع خصوصیات اخلاقیمان بیشتر میشود و با خودمان راحت تر کنار میاییم.
اگر خودشناسی را تجربه نکنیم چه خواهد شد ؟
اگر خودشناسی نکینم درواقع نمیخواهیم با واقعیات درون خودمان روبروشویم و همیشه در حالت اجتناب و انکار از درونیات خود سیر خواهیم کرد. همیشه این ترمزهای درونی در ما و زندگیمان وجود خواهد داشت و باوجود افکار و ایده ها و توانمندیهای بسیار قدم از قدم برنخواهیم داشت.
خودشناسی به بهبود شخصیت ما انسانها کمک میکند.
یکی از دلایلی که اهمیت خودشناسی را برای ما اثبات میسازد این است که خودشناسی به ما کمک میکند جنبه های مثبت و منفی شخصیت خود را بهتر بشناسیم. همیشه در روانشناسی شناخت نقاط ضعف و نقاط قوت فردی بسیار مهم است. ما با شناخت ضعفهای شخصیت خودمان بر آنها تسلط بیشتری خواهیم داشت. من وقتی که بدانم بخاطر چه مسائلی زودتر خشمگین و عصبانی میشوم احتمالا در روابط و برخوردهایم با دیگران اهرم خشم و عصبانیت خودم را بهتر کنترل میکنم تا زمانیکه هرگز به آن فکر نکرده باشم.
اکنون که متقاعد شدهاید که خودشناسی ارزشمند است، به نشانههای خودشناسی میپردازیم:
ارزشها
ارزشها مانند “کمک به دیگران”، “خلاقیت”، سلامتی”، “تامین مالی” و … راهنماییهایی برای تصمیمگیری و انگیزه برای اهداف هستند. تحقیقات نشان میدهند که تنها فکر کردن ویا نوشتن ارزشها باعث میشود فعالیتهای سالم انجام دهیم. براساس آزمایشهای روانشناسی انگیزهای که ارزشهای ارزنده ایجاد میکنند، به شما در ادامۀ مسیر کمک میکنند حتی اگر خسته باشید. اگر انگیزه میخواهید، ارزشهای خود را بشناسید!
علایق
علایق شامل احساسات، سرگرمیها و آنچه که توجه شما را در دورۀ زمانی پایدار به خود جلب میکند، است. برای کشف علایقتان، این سوالات را از خودتان بپرسید: به چه چیزی توجه میکنید؟ دربارۀ چه چیزی کنجکاوید؟ چه چیزی برایتان مهم است؟ وضعیت ذهنی متمرکز برای علاقه به چیزی، زندگی را خرم و سرزنده میکند و میتواند شما را در عمیق ترین احساسات راهنمایی کند. بسیاری از مردم حرفۀ خود را براساس علاقۀ شدید به چیزی ساختهاند.
فطرت
فطرت ترجیحات و اولویتهای ذاتی شما را توصیف میکند. آیا انرژی خود را از تنهایی (خویشتن گرای) بازسازی میکنید یا از بودن با دیگران (برون گرای)؟ آیا خودتان برنامهریزی میکنید یا از رد پای دیگران میروید؟ تصمیمات خود را بیشتر براساس احساسات میگیرید یا براساس تفکرات و واقعیات؟ جزئیات را ترجیح میدهید یا ایدههای بزرگ؟ دانستن پاسخ سوالات فطرتی مانند اینها میتواند به شما در گرایش به مسیری که میتوانید رشد کنید و در دوری از مسیری که موجب پسرفتتان میشود، کمک کند.
فعالیتهای بیوقفه
این متد به زمانی اشاره دارد که شما دوست دارید کاری را انجام دهید. آیا فرد صبح هستید یا فرد شب؟ برای مثال، در چه زمانی از روز انرژیتان در اوج است؟ اگر فعالیتهای خود را زمانیکه در بهترین حالت هستید انجام دهید، به بیولوژی ذاتی خود احترام گذاشتهاید
ماموریت زندگی و اهداف پرمعنی
“مهمترین رویداد زندگیتان چیست؟” این سوالی بود که یک مشاور شغلی از مراجعهکنندگان خود میپرسید. زنی ۴۰ ساله با چشمانی پر از اشک این چنین پاسخ داد: “برای من مراقبت از پدرم که بستری شدن در بیمارستان را نمیپذیرد بطور باور نکردنی مهم است. من میتوانم کنارش باشم و هنگام مرگ دستش را بگیرم.” هنگامی که او درمورد روزهای سخت آخر زندگی پدرش حرف میزد، آهی کشید و متوجه شد که میخواهد پرستار بیمارستان باشد.
نقاط قوت
فقط شامل تواناییها، مهارتها و استعدادها نیست بلکه همچنین شامل تواناییهای شخصیتی مانند صداقت و وفاداری، احترام به دیگران، عشق به یادگیری، هوش هیجانی، عدالت و … است. شناخت نقاط قوت خود یکی از پایههای اعتماد به نفس است. عدم توانایی شناخت قدرتهای بالای خود شما را در مسیر عزت نفس پایین قرار میدهد. فردی که “خوب عمل میکند” باشید، به تعاریف گوش دهید و به مهارتهایی که میتواند سرنخهایی برای نقاط قوتتان باشد، توجه کنید. همچنین، شناخت نقاط ضعف خود به شما کمک میکند تا درمورد چیزهایی که در آنها خوب نیستید، با خود صادق باشید. شما ممکن است تصمیم بگیرید روی نقاط ضعف خود کار کنید و یا سعی کنید آنها را بخش کوچکی از زندگی شخصی و شغلی خود قرار دهید.